دروغهای اخیر رسولاُف صرف برای خودنمایی ی بیشتر مطرح شده است. رسول اف با ذکر یک مورد جعلی بیان کرد که در بازجویی اخیرش که به خاطر آن به یک سال حبس محکوم شده، بازجویانش از سازمان اوج بودند.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق - در پی حوادث پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، محمد رسولاُف و جعفر پناهی در حال تهیه فیلمی بودند که دوشنبه شب مورخ ۱۰ اسفند ۱۳۸۸ در حال فیلمبرداری صحنههایی از فیلم به همراه کلیه عوامل تهیه و تولید حاضر در محل فیلمبرداری بازداشت شدند.
او پس از محاکمه در آذر ماه سال ۱۳۸۹ به شش سال حبس محکوم شد، پنج سال حبس با اتهام اجتماع و تبانی به منظور اقدام علیه امنیت ملی و یک سال حبس با اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام. در دادگاه تجدید نظر، او از اتهام اقدام علیه امنیت ملی تبرئه شد و حکم زندان او به یک سال کاهش پیدا کرد.
او پس از حکم یک سال حبس به زندان نرفت و در تعاملی مشابه و شبیه با آنچه در مورد جعفرپناهی رخ داد ممنوعیت او برداشته شد و برای نمایش فیلم به امید دیدار» در شصت و چهارمین جشنواره فیلم کن حاضر شد. اما در سال ۱۳۹۲ دستنوشتهها نمیسوزند» را ساخت که با لحنی صریح به قتل نویسندگان، روشنفکران و شاعران توسط دستگاههای امنیتی میپرداخت. فیلمی که دستگاه امنیتی ایران را رسما متهم میکرد و در واقع نوعی بازسازی فیلم آلمانی زندگی دیگران فلوریان هنکل فون دانرزمارک آلمانی است. علی رغم تبلیغات گسترده حول این فیلم در جشنواره های متعدد نمایش داده شد، تا اینکه محمد رسولاف بر خلاف همکاریهای بدون مجوز قبلی تصمیم گرفت با اخذ مجوز فیلم لِرد» را بسازد. فیلمی که دایره روابط در اشکال مختلف در داخل ایران فاسد نشان میدهد و به وضوح مدافع حقوق بهائیان است.
فیلم به جای آنکه پس از اخذ پروانه ساخت، پروانه نمایش کسب کند راهی هفتادمین جشنواره فیلم کن شد و جایزه اصلی بخش نوعی نگاه را به دست آورد. رسولاُف در چندین مصاحبه گسترده در خارج از کشور، با رسانههای خارجی و فارسیزبان اقدام به طرح اتهاماتی امنیتی و واهی علیه جمهوری اسلامی اقدام کرد.
بیشتر بخوانید:
پس از چنین اتفاقاتی و تنشافزایی حاد، رسولاف در گفتوگو با رسانههای خارج از کشور، پرونده مسکوت او در سال ۱۳۸۸ دوباره به جریان افتاد. در واقع طبق تعهد اخذ شده از رسولاُف و جعفر پناهی، این دو نباید، جرائم درج شده در پروندهاشان را دوباره تکرار میکردند و با توجه به اینکه رسولاُف، شیوه عملکرد غیرقانونی خود را از سر گرفت، پرونده بایگانی شده به شرط تعهد رسولاُف، دوباره به گردش درآمد.
پاسپورت رسولاُف در تاریخ بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۶ در فرودگاه اخذ و به دادگاه فرهنگ و رسانه احضار شد و حکم دادگاه تجدیدنظر بابت ساخت فیلمی غیرقانونی درباره اتفاقات ۸۸ به او یادآوری شد. با تمامی این هشدارها از سوی دادسرای فرهنگ و رسانه و نادیده گرفتن تذکرات به محمد رسولاف او که تصمیم داشت فیلم دیگری را تولید کند روز شنبه ۲۳ تیرماه ۱۳۹۸ پس از طی مراحل دادیاری، توسط قاضی ایمان افشاری به اتهام "تبلیغ علیه نظام" با تخفیف بسیار به یک سال حبس محکوم شد.
در مقابل پرونده رسولاف، جعفر پناهی نیز در سال ۱۳۸۸ حکم صادره برای جعفر پناهی سنگینتر از رسولاف بود. پناهی به ۶ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از فیلمسازی، ۲۰ سال محرومیت از فیلمنامه نویسی، ۲۰ سال محرومیت از سفر به خارج از ایران و ۲۰ سال ممنوعیت از هر نوع مصاحبه محکوم شد. در این مدت پناهی بیشتر از رسولاف فیلم بدون پروانه ساخت» تولید کرد، جوایز بیشتری نصیب او شد، اما هیچگاه از ایران خارج نشد و به سوی موضوعات ی نرفت، سه جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره کن ۲۰۱۸، برلین ۲۰۱۵، آسیا پاسفیک ۲۰۱۴، خرس نقرهای برلین ۲۰۱۳ و جایزه اسخاروف را در سال ۲۰۱۲ همراه با نسرین ستوده دریافت کرد. حتی به روایت جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی دولت دهم مشمول عفو رهبری شده و پاسپورت او تحویل داده شد، اما او خودش از کشور خارج نمیشود و مشغول درو کردن جشنوارههای خارجی و متلک انداختن در جشنها و جشنوارههای داخلی است.
اما برخلاف پناهی، رسولاف آنقدر تنش آفرید که قوه قضاییه به مواجهه با آن پرداخت. در این فرآیند هیچ دستگاه امنیتی رسولاُف را احضار نکرده و تمامی احضارها توسط قوه قضائیه صورت پذیرفته است. نهادهای امنیتی تجربه خوبی از سال ۱۳۸۸ دارند و میدانند چنین مواردی نظیر پناهی، رسولاُف شاید فیلمسازان متوسطی باشند، اما درک ی بسیار ضعیف و نازلی دارند و ارزش احضار شدن ندارند.
لذا دروغهای اخیر رسولاُف صرف برای خودنمایی ی بیشتر مطرح شده است. رسول اف با ذکر یک مورد جعلی بیان کرد که در بازجویی اخیرش که به خاطر آن به یک سال حبس محکوم شده، بازجویانش از سازمان اوج بودند. این اظهار نظرها در حالی مطرح میشود که او برای محکومیت اخیرش توسط دادگاه انقلاب احضار شده و قطعا او برای این ادعا نمیتواند سند با ارزشی ارائه دهد.
جوسازی رسانهای رسانههای فارسی زبان درباره رسولاف
اما حکم بدوی دادگاه دستمایهای برای جنجال و حاشیه سازی بود. باید به این نکته کمی عمیقتر توجه کرد، در حالیکه گروههای ی مختلف بدون هیچ مرزبندی مشخصی معارض حضورابراهیم رئیسی در قوهقضائیه و عملکرد چند ماههاش هستند، نخستین تشکیلات صنفی که سعی میکند برای قوه قضائیه حاشیه ایجاد کند، سینماگران پرحاشیه هستند، گروهی که کیهان از آنان به عنوان تبهکاران سینمایی» یاد میکند. در میان تمامی حمایتهای مجازی، پست رسول صدرعاملی از همه مهمتر است.
جوسازی رسانهای رسانههای فارسی زبان درباره رسولاف
سینماگران در اینستاگرام و توییتر، پستهای متنوعی را درباره رسولاف منتشر کردند. رسول صدرعاملی که داور ابدی جشنواره فجر یا یکی از اعضای هیات انتخاب این جشنواره است نوشت :جای محمد در زندان نیست. او بیانیهنویس نیست، محمد فیلمساز است؛ یک فیلمساز صادق و باشرف که از نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی میگوید و بزرگنمایی میکند چون وظیفه سینما همین است. میتوانید فیلمهایش را دوست نداشته باشید، ولی زندان نه!
خانه سینما و مدیرعامل آن چندین نوبت به مسئولان ی در پشت درهای بسته تعهد شفاهی داده که در موارد ی و قضائی وارد عمل نشده و بیانیه صادر نکنند. این یکی از شروط ماندن منوچهر شاهسواری در سمت مدیرعاملی خانه سینماست اما خانه سینما بر خلاف وعده مدیرعامل در بیانیه خود نوشت: ما از ریاست محترم قوه قضائیه خواهان توجه به پرونده جناب آقای محمد رسولاف هستیم و یقین داریم همکاران ما نیز حرمت و حیثیت سینمای ایران را در همه مراحل کاری رعایت میکنند.
در آخرین مرحله اخیر، سینماگران در مقابل دادگاه انقلاب گردهم آمدند و به صورت نمادین محمدرسولاف را تا دادگاه انقلاب همراهی کردند. جعفر پناهی، فرهاد توحیدی، امیر اثباتی، رضا درمیشیان، حسن پورشیرازی، کیوان کثیریان، مجید برزگر، جمال رحمتی، محمدرضا موئینی، پیمان حقانی و مجتبی میرتهماسب دیگر سینماگرانی بودند که با رسولاف، رزیتا هندیجانیان همسرش و ناصر زرافشان وکیلش او را همراهی کردند. در حالیکه هنوز حکم قطعی نیست و در این مراسم نمایشی، رسولاُف برای تجدیدنظرخواهی راهی دادگاه شده است، باید به گروه سینمایی جمع شده حول رسولاُف اشاره کرد.
رسولاُف وقتی فیلم جزیره آهنی را با حضور علی نصیریان ساخت، مخالف ی امروزی که بدون مجوز فیلم میسازد، نبود. رسولاف فیلمسازی بود که انگیزههای اجتماعی ی در چهارچوب تالیفاتش محوریت داشت. آنچه رسولاف را از مقام فیلمساز هنرمند به فعال ی تبدیل کرد، همین گروه گناهکاران سینمایی هستند.
جناب رسول صدرعاملی شریک کمپانی چهارشراکتی فیلمیران(به همراه علی سرتیپی، غلامرضا ، محمدرضا تختکشیان) اگر در حوزه پخش انحصاری عمل نمیکردند و فیلم سینماگری مثل رسولاف در شرایط برابر در سینماهای سراسر کشور اکران میشد، آیا انگیزههایی که از او یک فعال ی ساخت، او را به سوی سینمای ناب هدایت نمیکرد!؟ امروز آقایانی که در حمایت از رسولاف برخاستهاند همان گناهکارانی هستند که مانع اکران آثار اولیه رسولاف شدند و او که مجالی برای اکران آثارش در ایران نمیدید، تبدیل به یک متهم ی شد.
نکته قابل تامل دیگر این است که این افرادی که رسولاف را همراهی میکنند، بیانیه مینویسند، توییت میزنند، پست اینستاگرامی درج میکنند، آیا میدانند که او بدون مجوز اقدام به ساخت فیلم دستنوشتهها کرده، بدون مجوزهای قانونی فیلم لِرد» را به جشنواره فیلم کن برده است؟ طبیعی است که این شکل از قانونی شکنی از نظر اهالی سینما، عبور از قانون نیست.
جوسازی رسانهای رسانههای فارسی زبان درباره رسولاف
جوسازی رسانهای رسانههای فارسی زبان درباره رسولاف
***درکدام کشور دنیا سینما و سینماگر از قانون بالاتر است؟
نکته جالبتر را باید از کارگردان دو اسکاری، اصغر فرهادی، پرسید که تقریبا تمامی جشنواره جهان را درنوردیده است، در کدام کشور دنیا، سینما و سینماگر بالاتر از قانون است؟ ایشان به دلیل فرمان اجرایی ترامپ نتوانستند به آمریکا بروند و اسکارشان را دریافت کنند. سینماگران آمریکایی از ترامپ انتقاد میکنند اما در اجرا کردن دستور رئیس جمهورشان، قانون برایشان بالاتر از سینما نیست؟
متاسفانه طی چهل سال اخیر رفتار توام با تساهل برخی نهادها با اهالی سینما سبب شده، آنان حتی در اجرای قانون هم دنبال سهم و رانت ویژهای باشند. آنان معقتدند: "چون ما هنرمندیم باید جور دیگری با ما برخورد شود، "آیاحمایت از فیلمسازی که در فیلمش از بهائیان حمایت میکند و آنان از فیلمساز حمایت میکند، جرم تلقی نمیشود؟ "
همه این افراد که در مقابل دادگاه انقلاب جمع شدند، (منها جعفر پناهی)، بدون گرفتن پروانه ساخت از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جرات ساختن فیلمی را دارند؟
آیا حمایت از محمد رسولاُف مجرم با توجه به جرائم متعددش، جرم محسوب نمیشود؟ فیلمسازانی که طی سی سال اخیر بیشتر بهره را از امکانات مالی و معنوی جمهوری اسلامی بردهاند و نظام هم به آنان خدمات مالی ویژه اعطا کرده، در مورد موارد قضائی و اجرای مُر قانون هم رانت ویژهای برای همکار همواره سرکوب شده توسط خودشان میخواهند؟
همایون اسعدیان با بیان اینکه در بحث گریم بازیگران خانم با محدودیتهایی مواجه هستیم، درباره استفاده نکردن از سوپراستارها در سریال لحظه گرگ و میش گفت: میتوانستیم از بازیگران چهره در سریال استفاده کنیم ولی به شخصه فکر کردم این کار درست نیست.
به گزارش خبرنگار ایلنا، سریال لحظه گرگ و میش» به کارگردانی همایون اسعدیان یکی از سریالهای پربحث تلویزیون در سال جاری بود که عدهای آن را دوست داشته و عدهای به آن نقدهایی را وارد میدانستند. یکی از موضوعات مورد نقد سریال بحث گریم بازیگران آن بود که عدهای باتوجه به روایت بیش از 20 سال داستان، تغییرات چهره را کم میدانستند.
همایون اسعدیان در رابطه با این موضوع به خبرنگار ایلنا گفت: تغییرات گریم کاملا مشخص بوده ولی چون ما ذره ذره در طی سالها جلو آمدیم؛ این موضوع توسط عدهای حس نشده است. در جایی دیدم که عکسهایی از شخصیت یاسمن را کنار هم گذاشته بودند که ببینید هیچ تغییری در چهره به وجود نیامده است، در صورتی که اصلا این طور نیست.
وی افزود: ابتدا باید بگویم که به طور کلی دست ما در گریم مردها بازتر بود و به نوعی این موضوع کاملا مشهود است. به عنوان مثال به راحتی میتوان متوجه تغییر چهره زیاد شخصیتهای سروش، هادی، حامد و بقیه شخصیتهای مرد شد اما در مورد خانمها به طور کلی ما با مشکل مواجهیم. چراکه تنها گردی صورت آنها باید گریم شود. خب چه کاری میتوان با صورت آنها کرد. اگر به سراغ گریم افکتیو و پلاستیک میرفتیم، زمانبر و هزینهبر بود و نمیتوانستیم. به نوعی باید با سایه روشن و خطوط این کار را انجام میدادیم، که آن هم حدی دارد و اگر از آن حد عبور کنید چرک میشود.
اسعدیان در ادامه بیان کرد: ما بعد از دهها تست گریم به این نتیجه میرسیدیم که این چهره برای شخصیتها خوب است. ولی باز میدانم که در خانمها ما تا مقداری دچار مشکل هستیم. چون نمیتوانستیم کار زیادی انجام دهیم. اما حتی سعی کردیم که به ریتم راه رفتن بازیگران نیز توجه شود. البته اگر در مواردی این موضوع رعایت نشده، تقصیر بر گردن من بوده و مقصر بازیگر نیست چراکه به طور کلی حفظ ریتم بازیگر با کارگردان است.
وی همچنین درباره انتخاب بازیگران جوان و استفاده نکردن از سوپراستارها در این سریال توضیح داد: به هیچ وجه دلیل این کار کمبود بودجه نبوده و انتخاب شخصی خود من است. ما میتوانستیم از چندین بازیگر چهره استفاده کنیم و تلویزیون نیز از این موضوع استقبال میکرد ولی من فکر کردم که این کار درستی نیست.
این تهیهکننده و کارگردان در پایان اظهار داشت: گاهی پیش میآید که در عوض کردن کانالهای تلویزیون؛ مرتب بازیگران مشخصی را میبینیم که خستهکننده است. به شخصه وقتی دیدم ما میتوانیم نیروهای جدیدی بیاوریم، گفتم چرا این کار را نکنیم. ضمن اینکه احساس میکنم، انتخابهای خیلی خوبی برای شخصیتهای این فیلم انجام شده و از کست بازیگران رضایت دارم. واقعا این موضوع ربطی به بودجه نداشت.
در ادامه گریم پنج شخصیت اصلی سریال در سن جوانی و میانسالی تصویر شده است.
روند اتفاقات در سریال کاملا قابل پیش بینی است و مخاطب از ابتدای شروع یک اتفاق، میتوانست حدس بزند که پایان آن به کجا ختم خواهد شد.
عصر ایران ؛ نهال - پخش سریال لحظه گرگ و میش» به کارگردانی همایون اسعدیان روز جمعه 24 اسفند تمام شد، این سریال از دی ماه بر روی آنتن شبکه سوم سیما قرار گرفت و به دلیل پخش هر شب، شکل روایت، بازیگران و . مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و بینندگان آنرا دنبال میکردند.
داستان سریال با محوریت یک خانواده، از دهه 60 شروع شده و تا زمان معاصر ادامه پیدا میکند و اتفاقات رخ داده در زندگی افراد این خانواده را به تصویر میکشد اگرچه در این خانواده هم فراز و فرودهای زندگی یاسمن (دختر خانواده) بیشتر مد نظر بود.
از جهاتی سریال لحظه گرگ و میش در حد استانداردهای تلویزیون ایران است و با بهرهگیری از عوامل و بازیگران حرفهای به لحاظ اجرا و شکل و شمایل دیداری و شنیداری مجموعه تلویزیونی نسبتا قابل قبول از آب در آمده است.
حضور بازیگران حرفهای چون فاطمه گودرزی، شهره سلطانی، فرید سجادی حسینی، علیرضا کمالی، المیرا دهقانی، حسام محمودی فرید، پانیذ برزعلی، ناصر سجادی حسینی، نیما نادری، پاشا رستمی، رها خدایاری، وحید آقاپور، احسان امانی، سیامک احصایی و . باعث شده است روند فراز و فرودهای داستانی و علی الخصوص صحنههای احساسی آن باور پذیر باشد یا حداقل توی ذوق مخاطب نزند.
فاطمه گودرزی تقریبا مثل همیشه خوب است و نقشی که ایفا میکند به او میآید، شهره سلطانی هم در نقش عمه بچهها باورپذیر است و در هر خانوادهای یک شخص مثل او هست که صریح حرف میزند و بی ملاحظه نظراتش را راجع به همه مسائل بیان میکند، فرید سجادی حسینی هم در نقش پدربزرگ خانواده کاملا جاافتاده است.
المیرا دهقانی بازیگر نقش یاسمن اگرچه پیش تر هم در سریالهایی چون همه چیز آنجاست»، سایهبان»، پرستاران» و هشت ونیم دقیقه» به ایفای نقش پرداخته است اما در سریال لحظه گرگ و میش» است که یک نقش جذاب به دست آورده که از جوانی و قبول شدن در کنکور او را میبینیم تا زمانی که بچههایش بزرگ شده و زنی میانسال شده است و انصافا با وجود تغییرات زمانی زیاد توانسته بود از عهده نقش برآید و این سریال به گونهای معرفی او به فضای بازیگری سینما و تلویزیون بود.
اساسا مشکل سریال در بخش فیلمنامه است، روند اتفاقات در سریال کاملا قابل پیش بینی است و مخاطب از ابتدای شروع یک اتفاق میتوانست حدس بزند که این بخش از داستان قرار است به کجا منتج شود، برای مثال نقش دکتر سروش شوهر یاسمن از همان ابتدای گرایش به پول و ثروت اندوزی معلوم بود که بعدا بر اثر یک اتفاق یا یک ی هر چه رشته است پنبه میشود.
طولانی شدن اتفاقات هم یکی دیگر از مشکلات فیلمنامه بود برای مثال وقتی سروش پی میبرد که کلاه سرش رفته و زنی که به او اعتماد کرده بود پولهایش را یده است تا زمانی که سکته میکند پلانهای زیادی از او میدیدیم که ناراحت و سرگشته است در صورتی که شاید نشان دادن یک یا 2 پلان هم کافی بود و همان کارکردی را دارد که باید میداشت.
یا زمان کشدار جر و بحث بر سر مسائلی که تکلیفشان روشن است و نیازی به این همه بالا و پایین کردن نیست مثلا خواست غیر منطقی پروانه برای انتقال تمام اموال سروش و بعد دادن رضایت، در صورتی که هنوز دادگاهی تشکیل نشده و قاعدتا نباید دنبال جلب رضایت خانواده مقتول بود چون هیچ چیزی معلوم نیست. خاصه در این پرونده که یکی از متهمان متواریست و از طرفی با بازسازی صحنه کاملا مشخص میشد که با توجه به قد کوتاه سوگند در قیاس با مقتول و زاویه برخورد گلدان به سر او، عملا قتل توسط سوگند منتفی است .
فیلمنامه سریال بیشتر ما را یاد سریالهای ترکیهای میاندازد که از کانالهای ماهوارهای پخش میشود، یعنی به لحاظ ساختار و ساختمان فیلمنامه و شکل چینش گرههای داستانی، استفاده از عشق مثلثی، یک مرد نماد خیر مطلق و مرد دیگر نماد شر مطلق تقریبا در همان شکل و شمایل سریالهای ترکیهای است اما با جغرافیا و رنگ و بوی ایران. برای مثال یاسمن ابتدا حامد را دوست دارد و قرار است با او ازدواج کند اما بعد از اسارت و مفقودی او با سروش ازدواج میکند که یک دختر خردسال دارد، سروش به او خیانت میکند و یاسمن میفهمد و از او جدا شده و دوباره با حامد که از خارج برگشته است عاقبت ازدواج میکند و . طولانی کردن و کش دادن اتفاقات هم از خصوصیتهای همان سریالها است.
با وجود انتقاداتی که به طراحی صحنه سریال وارد بود مثلا ذکر شده بود کابینتهای آشپزخانه ام.دی.اف است در حالی که در آن زمان این نوع کابینت وجود نداشته است یا چرا وقتی کوکو سبزی خوردند چرا در ظرفهایی که شسته میشود قابلمه است؟! (شاید قابلمه ناهار یا روز قبل بوده) اما در این مورد با توجه به بازسازی شرایط و فضاهای دهه 60 و 70 میتوان به این مجموعه تلویزیونی نمره قابل قبولی داد زیرا که روح کلی حاکم بر فضای آن مقطع ها را توانستهاند دوباره سازی کنند.
گریم بازیگرها در گذر زمان میتوانست بسیار بهتر باشد، تغییری که در بازیگرها میدیدیم و بسیار به چشم میآمد این بود که هر چه سن بالاتر میرفت چهرهها بیرنگ و بیحالتر میشدند، در صورتی که باید خط و خطوط صورت بیشتر میشود.
تنها نکته متفاوت شکل پایان سریال و استفاده از برگشتن روح درگذشتگان خانواده در قسمت پایانی بود.
اینکه از همایون اسعدیان انتظار بیشتری میرفت شکی نیست و اساسا موضع ما به عنوان مخاطب با سریال به مانند اسم سریال موقعیتی چون لحظه گرگ و میش است یعنی از جهاتی سریال خوب است و از منظرهای دیگری ضعیف است و ما دید واضحی نسبت به آن نداریم که مثلا مانند سریال بانوی عمارت» بگویم سریال خوبی بود ولی آنقدر هم بد نیست که اعلام کنیم حیف وقت و سرمایه، دقیقا بسان لحظه گرگ و میش است.
عاشق خواندن و همینطور نوشتن داستانهای عاشقانه هستم و فکر میکنم داستانهای عاشقانه جذابترین و دلنشینترین داستانهای دنیا هستند. سریال لحظه گرگ و میش در راستای همان علاقه همیشگیام یعنی داستان عاشقانه به رشته تحریر درآمده است.
دوات آنلاین-سریال لحظه گرگ و میش از همان ابتدا توانسته مخاطبان زیادی را جلب کند. این سریال داستان خانوادهای را در مدت سه دهه روایت میکند و تمی عاشقانه دارد.
همایون اسعدیان؛ تهیهکننده و کارگردان سریال لحظه گرگ و میش که مدتی است پخش آن از شبکه سوم سیما آغاز شده و توانسته در مدت کوتاهی مخاطبان را با خود همراه کند، در ارتباط با ۱۱ سال دوری از تلویزیون پس از پخش سریال بسیار موفق راه بیپایان» که در زمان خود با درخشش بسیاری روبهرو شد و دلیل انتخاب فیلمنامه گرگ و میش» برای اتمام این دوری از تلویزیون توضیح داد: من جزو گروه بررسی فیلمنامه در سیمافیلم بودم و زمانی که این طرح از طرف خانم مونا انوریزاده و آقای حسین طائری ارائه شد، فیلمنامهای ۶۰ صفحهای بود که مجموعاً مثبت ارزیابی شد و من نیز از مدافعین ساخت این طرح بوده و معتقد بودم میتواند در نهایت کار خوبی شود.
وی در ادامه افزود: اگر از همان ابتدا میدانستم که این طرح با چه مشکلاتی مواجه خواهد شد آن را رد میکردم تا کسی به دردسر نیفتد. پس از بررسی اولیه قرار بر بازنویسی آن شد و مدیروقت سیمافیلم از من درخواست کردند که بهعنوان مشاور فیلمنامه در این کار همکاری کنم. پس از چندجلسه گفتگو با مونا انوریزاده، نویسنده این فیلمنامه، مدیر سیما فیلم از من خواستند که این سریال را بسازم و شرط من برای ساخت آن جذابیت نهایی فیلمنامه آن بود که در نهایت و با بازنویسیهای انجام گرفته، فیلمنامه مورد قبول من واقع شد و اسفندماه ۹۶ پیشتولید سریال را آغاز کردیم.
او در پاسخ به این سؤال که علاقه بیشتری به ساخت سریالهای تلویزیونی دارد یا سینما گفت:زمانی که ساخت سریال را شروع کردم در مقطعی از ساخت آن پشیمان شدم، ولی بهدلیل قولی که داده بودم پای آن ایستادم. دلیل پشیمانی هم فکر کردن به این موضوع بود که مگر من چندسال زمان کار کردن دارم که بخواهم دو سال آن را به پای ساخت سریالی بگذارم؟ بهتر بود زمان باقیمانده از زندگیام را صرف ساخت چند فیلم سینمایی کنم تا ساخت سریالی طولانیمدت. انرژیای که این سریال از من گرفت به اندازه ساخت پنج فیلم سینمایی بود.
وی ادامه داد: ساخت فیلم سینمایی مانند ورزش دو ۱۰۰ متر است، ولی ساخت سریال یک ماراتن است و ضبط ۱۴ ماهه یک سریال کار بسیار سنگینی است. گرگ و میش» ۶ ماه پیش تولید داشت و حدود ۱۴ ماه تصویربرداری آن به طول انجامید. همچنین در حین ساخت و پخش نیز باید به این موضوع دقت شود که ضوابط ساخت و نمایش یک سریال با فیلم سینمایی بسیار متفاوت است. در مجموع همه این مسائل بسیار انرژیبر است که در ساخت یک فیلم سینمایی انرژی ذهنی کمتری صرف میشود.
اسعدیان در انتها بیان داشت: آن چیزی که در این اثر برای من مهم و جذاب بود روایت یک خانواده در دل سالهای پرالتهاب کشور بود. روایتی که سه دهه با آن همراه میشویم و در دل داستان یک خانواده، آن را پی میگیریم. این اثر به هیچوجه سفارشی نیست و از نظر من لحظه گرک و میش» حرفهایی دارد که شنیدن آن در هرزمانی میتواند خوب باشد.
دوستدارمصدایمادران و همسران شهدا باشم
خانم مونا انوریزاده از نویسندگان با استعداد تلویزیون است که با لحظه گرگ و میش نشان داد آینده درخشانی خواهد داشت. درباره سریال گرگ و میش با ایشان گفتوگوی مفصلی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
جرقه اولیه این قصه که در ابتدا سوگند» نام داشت سال ۱۳۹۰ زده شد. تقریباً همه کسانی که دستی بر آتش فیلمنامهنویسی دارند یک صندوقچه ذخیره موضوعی در ذهنشان دارند. به این ترتیب که هر موضوع به ظاهر سادهای هم میتواند توجهشان را جلب کند و در این صندوقچه به عنوان یک سوژه اندوخته شود؛ یک فریم عکس، یک تِرَک موسیقی، یک تیتر خبری، یک شخصیت که در کوچه و خیابان دیدهاند یا حتی یک دیالوگ ساده که در مترو یا مهمانی از زبان دیگران شنیدهاند.
سوگند» یا همان لحظه گرگ و میش» فعلی هم از این داستان مبرا نبود و یک دیالوگ رد و بدل شده بین یک مادر و دختر که در واقع به عبارت سینمایی تنها یک پلان از یک فیلم بود و نه بیشتر، سلول اولیه این داستان را تشکیل داد.
این دیالوگ به قدری برای من جذاب و تکاندهنده بود که ماههای طولانی به لحاظ ذهنی با آن درگیر بودم و احساس میکردم دنیایی از داستان میتواند پشت این دیالوگ پنهان باشد و سریال لحظه گرگ و میش از همین جا برایم شکل گرفت و در سال ۹۱ شروع به نگارش اتودهای اولیه طرح کردم.
من عاشق خواندن و همینطور نوشتن داستانهای عاشقانه هستم و فکر میکنم داستانهای عاشقانه جذابترین و دلنشینترین داستانهای دنیا هستند. سریال لحظه گرگ و میش در راستای همان علاقه همیشگیام یعنی داستان عاشقانه به رشته تحریر درآمده است.
همانطور که در طراحی سریال ستایش» هم موضوعیت عشق میان طاهر و ستایش برایم به شدت جذاب بود، اما در میان گونههای مختلف داستان عاشقانه، عاشقانههایی که در جنگ رخ میدهند به نظرم از همه زیباتر و تأثیرگذارترند؛ تصویر جدایی یک زوج یا یک مادر و فرزند وقتی که مرد یا پسر خانواده به جنگ میرود تصویری فراموشنشدنی است. همیشه به حس و حال آن زنی که خبر شهادت یا اسارت یا مفقود شدن شوهر یا فرزندش را به او میدهند فکر میکنم و تجسم این احوال به شدت منقلبم میکند. در مقابل این ن احساس وظیفه میکنم و دوست دارم صدایشان باشم و همیشه به سرگذشت این ن پس از این اتفاق فکر میکنم. به این که از دست رفتن یا مخدوش شدن این رابطه عاشقانه چه تأثیری روی سرنوشت آنها میگذارد.
منبع:صبح نو
علت ناراحتی بازیگر سریال لحظه گرگ و میش» در طول فیلمبرداری چه بود؟
خانه / آخرین اخبار / علت ناراحتی بازیگر سریال لحظه گرگ و میش» در طول فیلمبرداری چه بود؟ علت ناراحتی بازیگر سریال لحظه گرگ و میش» در طول فیلمبرداری چه بود؟ در آخرین اخبار ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ ۰ 721 بازدید المیرا دهقانی بازیگر نقش یاسمن در سریال لحظه گرگ و میش» به کارگردانی همایون اسعدیان که این شب ها روی آنتن شبکه سه سیما می رود درباره این نقش گفت: کار کردن با همایون اسعدیان تجربه لذت بخشی بود از این جهت که او شرایطی را در پشت صحنه فراهم می کند تا بازیگر بتواند روی کارش تمرکز کند. وی افزود: همایون اسعدیان هر ایده و نظری را قابل بحث می دانست و تا جایی که خللی به درام و کلیت کاراکتر وارد نمی کرد می پذیرفت و دست بازیگر را باز می گذاشت. این بازیگر جوان درباره سختی های ایفای یکی از نقش های اصلی در این سریال تاریخی بیان کرد: این کار برای من فراز و نشیب های زیادی داشت اما از بازیگری در لحظه گرگ و میش» لذت بردم. وی ادامه داد: تنها چیزی که در طول یک سال و چند ماه فیلمبرداری مرا تحت فشار قرار می داد، دوری از خانواده بود چراکه خانواده ام تهران نبودند و من تقریبا هر روز می بایست سر صحنه حاضر می شدم و وقت نمی کردم آنها را ببینم. دهقانی درباره تلاش هایش برای رسیدن به نقش در این سریال گفت: به نظر من اولین مرجع برای بازیگر فیلمنامه است که به او کمک مى کند شناسنامه و خصوصیات اخلاقى و رفتارى کاراکتر را در ذهن خود بسازد. بعد از آن کارگردان است که فرم کلى کار را در ذهن دارد و مى تواند بازیگر را به سمت و سوى درست هدایت کند. علاوه این موارد، تک تک عوامل مى توانند در ساختن یک کاراکتر، الهام بخش بازیگر باشند مانند طراح گریم، طراح لباس، صحنه و… . جدا از همه این موارد، تحقیقات میدانى از نسلى که در آن دوره زندگی کردند تا دیدن فیلم ها و سریال هاى مربوط به آن زمان براى من راهگشا بود. دهقانی افزود: اولین چالش، بازی کردن در کاری بود که تاریخش تاریخ روز نبود و مربوط به گذشته بود. هرچند در این سریال تقریبا تاریخ معاصر روایت می شود اما با این حال فکر می کنم در این سی سال فرهنگ عامه مردم و حتی فرهنگ لغات به شدت دستخوش تغییر شده است و کاراکتر یاسمن در اتمسفری نفس می کشد که از زمین تا آسمان با امروز ما فرق دارد. از طرفی چالش بازی کردن در سن های مختلف یکی از سخت ترین تجربه های بازیگری ست که با تمرین و استفاده از تکنیک ها می توان مقداری از مسیر را رفت. بازیگر سریال لحظه گرگ و میش» در نهایت بیان کرد: تا الآن واکنش ها مثبت بوده و فکر مى کنم که مردم سریال و نقش یاسمن را دوست دارند و پذیرفته اند. امیدوارم که در ادامه هم این روند ادامه پیدا کند. مجموعه تلویزیونی لحظه گرگ و میش» به کارگردانی همایون اسعدیان هر شب ساعت ۲۰:۴۵ روی آنتن شبکه سه سیما می رود. این سریال ۵۰ قسمتی، روایت فراز و فرود زندگی خانواده اصیل ایرانی در طول سه دهه و با محوریت زندگی تنها دختر این خانواده است. منبع:صبا
جزییات بیشتر : علت ناراحتی بازیگر سریال لحظه گرگ و میش» در طول فیلمبرداری چه بود؟
درباره این سایت